la politique |
جریانشناسی انجمن حجتیه
نوشته زیر خلاصه ای از یک پروژه تحقیقاتی است که در تابستان 1386 به انجام رسیده جهت اهمیت شناخت این جریان توسط نسل جوان انشا الله کل مقاله به زودی بر روی وبلاگ قرار خواهد گرفت (ابوالفضل صدقی)حجتیه «انجمن خیریه حجتیه مهدویه» است و به انجمن ضدبهاییت نیز مشهور بوده است. این انجمن مقارن با کودتای آمریکایی 28 مرداد 1332 تأسیس شد. مؤسس این گروه آقای شیخ محمود ذاکرزاده تولایی است که بنام شیخ محمود حلبی شناخته شده است. وی تا پیش از کودتا هر روز برنامههای سخنرانی در رادیو مشهد داشت. گذشته از علت شکلگیری انجمن حجتیه آنچه که با قاطعیت میتوان گفت این است که انجمن برخلاف حرکت اسلام سیاسی و انقلابی حرکت کرده است و با جدایی دین از سیاست نیروی خود را مصروف عوامل فرعی کرده است و از مبارزه با اصل و ریشه فساد غافل شده است و به همین جهت مورد استقبال دربار قرار گرفت.
طرح مسایل انحرافاتی و خرافات یکی از مهمترین عملکردهای انجمن حجتیه قبل از انقلاب است مهمترین و آشکارترین عملکرد انجمن قبل از انقلاب مبارزه با بهائیت بود. مبارزه با بهائیت فلسفه وجودی انجمن را شکل میداد. این مبارزه تنها در بعد فکری انجام میگرفت و انجمن وارد فاز سیاسی و اقتصادی نمیشد. در حالی که بهائیت یک پدیده صددرصد سیاسی و یک شبه جاسوسی بود و متقابلاً یک راه مبارزه با آن سیاسی بود از آنجا که انجمن سیاست را نفی میکرد با این ویژگی بهائیت درگیر نشد و فقط از پایگاه ایدئولوژیک به نقادی آن میپرداخت و به همین خاطر هنگامی که با هویدا نخستوزیر معدوم شاه، دکتر ایادی، دکتر ثابتی، یا هژبر یزدانیها و غیره که از مسئولین و متنفذین حکومت استبداد بودند برخورد میکرد با وجودی که بهایی بودند، انجمن ضدبهایی باز هم به دیده بیتفاوتی به آنان مینگریست زیرا برخورد با آنها اگرچه بهایی بودند جنبه سیاسی پیدا میکرد نه ایدئولوژیک و چون انجمن باید تنها با مبلغین بهائیت مبارزه میکرد دیگر کاری به کار آنها نداشت. انجمن قبل از انقلاب اسلامی نیروهای جوان را که میتوانستند در امر مبارزه مؤثر باشند نه تنها به جریان انحرافی انداخت و از مسیر نهضت دور نگه میداشت بلکه در سخنرانیها هم در منکوب کردن مبارزین اقدام میکرد جدا از پرداختن انجمن به مسئله بهاییت به مثابهی یک مشکل اصلی، یکی دیگر از اهداف انجمن، مسئلهای اهل تسنن و ایجاد دافعه نسبت به آنان بود و این هم به طور دقیق همان جادهای بود که استعمار ترسیم کرده بودیکی دیگر از فعالیتهای انجمن مبارزه با پپسیکولا بود. انجمن از آنجا که پپسی مذموم و تحریم شده بود و برخی آشامیدن آن را حرام اعلام کرده بودند اعضای خود را بسیج کرد تا با مغازهداران تماس بگیرند و آنان را با روش تشویق و تهدید از فروش این نوشابه منع کنند و هنگامی که فعالیت آنها روی یک مغازهدار کارگر میافتاد آن را یک پیروزی و فتح تلقی مینمودند. چرا به جای شاه و آمریکا و شیوع فحشا و معاملات ربوی بانکها و هیئتهای مستشاری آمریکا در ایران و به جای پایگاههای جاسوسی استراق سمع آمریکا در ایران و به جای حق توحشی که آمریکاییها از دولت ایران میگرفتند با پپسی مبارزه میکردندجای تعجب دارد. انجمن حجتیه در قیام 15 خرداد در کنار استعمار و شاه قرار گرفت و همصدا با حزب توده بهاییت و جبهه ملی این قیام را محکوم کرد. با اوجگیری حرکت اسلامی در سالهای 56 ـ 57 به رهبری امام خمینی (ره) و با دستیاری روحانیون و علمای مجاهد، انجمن در یک بنبست گیر میکند و برخی نیروهای درون انجمن نیز انجمن را برای پیوستن به نهضت اسلامی زیر فشار قرار میدهند، اما انجمن حتی بیانیهای هم در پشتیبانی از تظاهراتهای انقلابی صادر نمیکند و به سبب عدم همراهی با حرکت مردم، انجمن با یک فروپاشی تشکیلاتی مواجه میگردد، چون بدنه اصلی انجمن به انقلاب پیوسته بود.
انجمن حجتیه پس از پیروزی انقلاب اسلامی
با پیروزی انقلاب اسلامی انجمن حجتیه که در حیرت پیروزی انقلاب اسلامی بود تضعیف شد زیرا آنها اعتقادی به پیروزی انقلاب اسلامی نداشتند لذا پنج شش ماه در حالت تردید بودند. انجمنیها که تا واپسین روزهای پیروزی انقلاب میگفتند امام سیزدهم در پاریس نشسته و مردم را جلوی گلوله میفرستد در نیمه شعبان سال اول انقلاب عکس همه مراجع را زد و بعد از چند ماهی به تأثیرات خود از رهبر انقلاب اشاراتی داشت و خود آقای حلبی از مضامینی چون عظیمالشأن و رهبر کبیر برای امام خمینی (ره) استفاده کرد..
وقتی انجمنیها به موضع انفعال افتادند نیروهای تربیت شده در انجمن در سطح مختلف، پس از انقلاب به سه دسته تقسیم شدند:
از دسته اول برخی مانند آقای پرورش، دکتر صادقی استاد دانشکده الهیات مشهد عبدالکریم استاد دانشگاه مشهد، مهندس مصحف و بسیاری دیگر به انقلاب پیوستند از میان اینان، جوانانی نیز بودند که دست کم چند سالی انجمن را تجربه کرده و به صف انقلابیون پیوسته بودند. برخی نیز مانند آقای طیب که مسئولیت برگزاری مراسم سخنرانیها را در تهران بر عهده داشت، نه تنها به انقلابیون پیوستند، بلکه به نوعی در برابر انجمن هم قرار گرفتند.
دسته دوم در برابر انقلاب بیتفاوت ماندند
دسته سوم به انتقاد از انقلاب پرداخته و به صف مخالفان ـ از نوع دیندار ـ پیوستند.
بعد از پیروزی انقلاب دشمن اصلی انجمن مارکسیست ها شدند وآنها را جانشین بهایت کردند که اکنون این دشمن به اهل تسنن تغییر یافته است.ودشمن اصلی را سنیها میدانند دقیقا همان چیزی که استکبار آن را طلب میکند.
همه اقدامات طرفداران انجمن در برابر نظریات امام خمینی (ره) رنگ میبازد و یک اشاره ضمنی از ایشان کافی است که مسئول انجمن خود تعطیلی انجمن و البته نه انحلال آن را اعلام کند. با بروز اختلافات بین افراد حجتیه و طرفداران دولت در سبزهوار کار به زد و خورد نظامی میکشد که نتیجه آن کشته و زخمی شدن عدهای از طرفین است در شهرهای دیگر مثل بوشهر، اصفهان و کرمانشاه هم اختلافات به تظاهرات و زد و خوردهای خیابانی منجر میشود. انجمن آن قدر در کارشکنی و تبلیغات مغرضانه خود به روشهای مختلف گستاخ شد تا امام امت در عید فطر سال 1362 خطاب به انجمن فرمودند:
«یک دسته دیگر هم که تزشان این است که بگذارید که معصیت زیاد بشود تا حضرت صاحب بیاید، حضرت صاحب مگر برای چی میآید؟ حضرت صاحب میآید معصیت را بردارد ما معصیت میکنیم که او بیاد؟ این اعوجاحات را بردارید، این دستهبندیها را برای خاطر خدا اگر که دست و پایتان خواهد شکست.»
بعد از فرمایشات حضرت امام انجمن خود تعطیلیش را اعلام میکند.
تعطیلی ظاهری انجمن حجتیه در سال 1362 موجب شد که نام این تشکیلات تا مدت زیادی از ادبیات سیاسی جامعهی ما حذف شود اما همان طور که پیشبینی میشد تلاشهای این گروه در جهت اهداف آشکار و پنهان ادامه یافت.
لینک ثابت - نوشته شده توسط Abolfazl sedghi در یکشنبه 87 شهریور 10 ساعت ساعت 4:50 عصر
دربــاره ی ما
کارشناس ارشد روابط بین الملل ،دانشجوی دکتری ومترجم زبان فرانسه
منوی اصــــلی
خبرنامه
آمار و اطلاعات
پیونــدهای روزانه
نــوشته های پیشین
آخرین نـــوشته ها
وصیت نامه شهدا
لوگوی دوستان
دیــگر امکانات